چه کسی خواهد دید مردنم را بی تو ؟

چه کسی خواهد دید 
مردنم را بی تو ؟
بی تو مردم ، مردم 
گاه می اندیشم 
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید ؟
آن زمان که خبر مرگ مرا 
از کسی می شنوی ، روی تو را 
کاشکی می دیدم 
شانه بالازدنت را 
بی قید 
و تکان دادن دستت که 
مهم نیست زیاد 
و تکان دادن سر را که 
عجیب !‌عاقبت مرد ؟
افسوس
کاش می دیدم 
من به خود می گویم:
” چه کسی باور کرد 
جنگل جان مرا 
آتش عشق تو خاکستر کرد ؟ “

aks haye asheghaneh (3)

من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم

من در ایینه رخ خود دیدم 
و به تو حق دادم 
آه می بینم ، می بینم 
تو به اندازه ی تنهایی من خوشبختی
من به اندازه ی زیبایی تو غمگینم 
چه امید عبثی 
من چه دارم که تو را در خور ؟
هیچ 
من چه دارم که سزاوار تو ؟
هیچ 
تو همه هستی من ، هستی من 
تو همه زندگی من هستی
تو چه داری ؟
همه چیز 
تو چه کم داری ؟ هیچ

http://www.picestoon.com/out.php/i113007_1olq2r.jpg

در میان من و تو فاصله هاست

در میان من و تو فاصله هاست 
گاه می اندیشم 
می توانی تو به لبخندی این فاصله را برداری
تو توانایی بخشش داری
دستهای تو توانایی آن را دارد 
که مرا
زندگانی بخشد 
چشمهای تو به من می بخشد 
شور عشق و مستی
و تو چون مصرع شعری زیبا
سطر برجسته ای از زندگی من هستی
دفتر عمر مرا 
با وجود تو شکوهی دیگر 
رونقی دیگر هست 
می توانی تو به من 
زندگانی بخشی
یا بگیری از من 
آنچه را می بخشی

www.LOvetarin.com

زندگی زیبایی ست

”زندگی رویا نیست
زندگی زیبایی ست
می توان
 بر درختی تهی از بار ، زدن پیوندی
می توان در دل این مزرعه ی خشک و تهی بذری ریخت 
می توان
از میان فاصله ها را برداشت 
 دل من با دل تو 
هر دو بیزار از این فاصله هاست “

چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

وای ، باران 
باران ؛ 
شیشه ی پنجره را باران شست 
از دل من اما 
چه کسی نقش تو را خواهد شست ؟

The image “http://alnawar.jeeran.com/rain.gif” cannot be displayed, because it contains errors.